نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم سوخته سودای مشکین طرّه اش سود و زیانم سوخته برگ سفر روی وطن، دیگر ندارم هیچ یک پرواز بالم ریخته، برق آشیانم سوخته چون شمع سودای کسی، می سوزد آتش در سرم نام محبت برده ام، کام و زبانم سوخته اشک دمادم از نظر، بارم، به خون ز آن غرقه ام دریای آتش در جگر دارم، از آنم سوخته نقص عیار من حزین نبود اگر افغان کنم در بوتهٔ هجران او تاب و توانم سوخته حزین لاهیجی : غزلیات : شمارهٔ ۸۰۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/82710