سپهر از مرگت ای صاف حقیقت، بی صفا گشته نمی ماند به سرکیفیتی، مینای خالی را کشیدی تا ز من دست نوازش، ای چمن پیرا مثل چون بید مجنون گشته ام، آشفته حالی را تو در پیرانه سر رفتیّ و من هم در غمت پیرم به حسرت می کنم هر لحظه یاد خردسالی را نهان ای عرش رفعت، تا ندیدم در دل خاکت ندانستم که پوشد خاک سافل، کوه عالی را گسستی تا ز هم، شیرازهٔ ترکیب جسمانی مثالی نیست در عالم، هوای بی مثالی را به دل آه رسایی دارم از مجموعهٔ دانش ز خاطر برده ام یکباره، مصرعهای حالی را حزین لاهیجی : قطعات : شمارهٔ ۲۸ - در رثای پدر علامه اش طاب ثراه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/82847