آن چنان که حق ز گوشت و استخوان از شهان باب صغیری ساخت هان اهل دنیا سجدهٔ ایشان کنند چون که سجده‌ی کبریا را دشمن‌اند ساخت سرگین‌دانکی محرابشان نام آن محراب میر و پهلوان لایق این حضرت پاکی نه‌اید نی شکر پاکان شما خالی ‌نی‌اید آن سگان را این خسان خاضع شوند شیر را عار است کو را بگروند گربه باشد شحنه هر موش‌خو موش که بود تا ز شیران ترسد او؟ خوف ایشان از کلاب حق بود خوفشان کی ز آفتاب حق بود؟ ربی الاعلاست ورد آن مهان رب ادنیٰ درخور این ابلهان موش کی ترسد ز شیران مصاف؟ بلکه آن آهوتگان مشک‌ناف رو به پیش کاسه‌لیس ای دیگ‌لیس توش خداوند و ولی نعمت نویس بس کن ار شرحی بگویم دوردست خشم گیرد میر و هم داند که هست حاصل این آمد که بد کن ای کریم با لئیمان تا نهد گردن لئیم با لئیم نفس چون احسان کند چون لئیمان نفس بد کفران کند زین سبب بد کاهل محنت شاکرند اهل نعمت طاغی‌اند و ماکرند هست طاغی بگلر زرین‌قبا هست شاکر خستهٔ صاحب‌عبا شکر کی روید ز املاک و نعم؟ شکر می‌روید ز بلویٰ و سقم مولوی : مثنوی معنوی : دفتر سوم : بخش ۱۴۰ - بیان آنک حق تعالی صورت ملوک را سبب مسخر کردن جباران کی مسخر حق نباشند ساخته است چنانک موسی علیه السلام باب صغیر ساخت بر ربض قدس جهت رکوع جباران بنی اسرائیل وقت در آمدن کی ادخلوا الباب سجدا و قولوا حطة گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8319