پس نماید عروج را آهنگ آن نخستین که می پذیرد رنگ اسم و نامش ز جمع اسما شد جامع صورت و هیولا شد می شود، چون سترد داغ کلف متشخّص به صورت اشرف اغتذا و نمو پدید آید آن تخصص چو بر مزید آید حس و جنبش شود هم آغوشش گه شرنگش دهند و گه نوشش هم از آنجا چو ره گرا گردد صورتش عین مدّعا گردد نطق پیدا کند که انسان شد نوع افضل ز جنس حیوان شد حدّ انسان رهی ست دور و دراز دایر اندر حقیقت است و مجاز فرق هر فرد تا به فرد دگر کم نباشد ز بعد خیر از شر تا به جایی رسد که شاد شود صاحب عقل مستفاد شود کاملان انتهای معراجند تارک افتخار را تاجند شد وجود ابتدا به فعل و همان منتهی شد به فعل در سیران افضل اول بود نفوس نزول در عروج اولین بود مفضول حزین لاهیجی : مثنویات : ودیعة البدیعه : ودیعة البدیعه : بخش ۱۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/83621