شاه بتان ماه رخان عرب رسید با قامت چو نخل و لب چون رطب رسید لب بر لبم نهاد و روان کرد عاقبت جانم بلب رسید چو جانم بلب رسید چون جان تازه یافت لبم از لبان او ایدل بیا که موسم عیش و طرب رسید محبوب را نگر که چون عاشق نواز شد مطلوب را نگر که بگاه طلب رسید این سلطنت ز فقر و فنا گشت حاصلم وین ملک نیمروز مرا نیمشب رسید رنجی نکش که لایق بیقدر و قیمتی است هر راحتی که آن بکسی بی تعب رسید بیحرمت و ادب نرسد مرد هیچ جا هرجا کسی رسید ز راه ادب رسید بی نسبت و نسب نشده کی رسید بدوست؟! ایدوست کس بدوست ز راه نسب رسید برداشت مغربی سبب مغربی ز راه تا بی سبب بحضرت آن بی سبب رسید شمس مغربی : غزلیات : شمارهٔ ۷۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/84089