گفت عیسی را یکی هشیار سر چیست در هستی ز جمله صعب‌تر؟ گفتش ای جان صعب‌تر خشم خدا که از آن دوزخ همی‌لرزد چو ما گفت ازین خشم خدا چه بود امان؟ گفت ترک خشم خویش اندر زمان پس عوان که معدن این خشم گشت خشم زشتش از سبع هم در گذشت چه امیدستش به رحمت جز مگر باز گردد زان صفت آن بی‌هنر گرچه عالم را ازایشان چاره نیست این سخن اندر ضلال افکندنی‌ست چاره نبود هم جهان را از چمین لیک نبود آن چمین ماء معین مولوی : مثنوی معنوی : دفتر چهارم : بخش ۴ - سال کردن از عیسی علیه‌السلام کی در وجود از همهٔ صعبها صعب‌تر چیست گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8411