مرا آن لبت خندان تازه بتن هردم فرستد جان تازه بچشم جان تازه هر زمانی ناید چهره جانان تازه دهد هر ساعتی طفل دلم را نگارین شیر از پستان تازه ز دریای دل و جانم برآرد دمادم لولو مرجان تازه برون آید مرا در جان و در دل هزاران روضه و بستان تازه نماید هر زمانی معجزی نو بیارد حجت و برهان تازه ولیعهد خودش سازد دگر بار نویسد بهر او فرمان تازه قدیمی عهد را سازد مجدد کند با مغربی پیمان تازه شمس مغربی : غزلیات : شمارهٔ ۱۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/84176