تا تو اندر مراتب عددی گه دهی و گه هزار و گاه صدی لب را قشر و قشر را لبی جسم‌را روح و روح را جسدی نیستی هیچ خالی از کثرت تا درین معرض و درین صددی گاه ابری و گاه بارانی گاه بحری و گه برآن زبدی بلبل نوبهار بستانی گلرخ و ماه روی و سرو قدی خوبی روی هر پریرویی زیب و هر زلف و خط و خال و خدی بحقیقت ترا جهان ولد است گرچه او را ت این زمان ولدی گرچه در اسم و نعت بسیاری لیک در ذات واحد احدی پیش از این بود مغربی ازلی مدتی شد که گشته ابدی شمس مغربی : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/84190