پس به صورت عالم اصغر تویی پس به معنی عالم اکبر تویی ظاهر آن شاخ اصل میوه است باطنا بهر ثمر شد شاخ هست گر نبودی میل و اومید ثمر کی نشاندی باغبان بیخ شجر؟ پس به معنی آن شجر از میوه زاد گر به صورت از شجر بودش ولاد مصطفی زین گفت کآدم وانبیا خلف من باشند در زیر لوا بهر این فرموده است آن ذوفنون رمز نحن الاخرون السابقون گر به صورت من ز آدم زاده‌ام من به معنی جد جد افتاده‌ام کز برای من بدش سجده‌ی ملک وز پی من رفت بر هفتم فلک پس ز من زایید در معنی پدر پس ز میوه زاد در معنی شجر اول فکر آخر آمد در عمل خاصه فکری کو بود وصف ازل حاصل اندر یک زمان از آسمان می‌رود می‌آید ایدر کاروان نیست بر این کاروان این ره دراز کی مفازه زفت آید با مفاز؟ دل به کعبه می‌رود در هر زمان جسم طبع دل بگیرد زامتنان این دراز و کوتهی مر جسم راست چه دراز و کوته آن جا که خداست؟ چون خدا مر جسم را تبدیل کرد رفتنش بی‌فرسخ و بی‌میل کرد صد امیدست این زمان بردار گام عاشقانه ای فتی خل الکلام گرچه پلهٔ‌ی چشم بر هم می‌زنی در سفینه خفته‌‌یی ره می‌کنی مولوی : مثنوی معنوی : دفتر چهارم : بخش ۲۰ - در بیان آنک حکما گویند آدمی عالم صغریست و حکمای اللهی گویند آدمی عالم کبریست زیرا آن علم حکما بر صورت آدمی مقصور بود و علم این حکما در حقیقت حقیقت آدمی موصول بود گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8427