در پرده حسن روی تو شد پرده در مرا ایوای اگر ز پرده درآید بدر مرا جز خون دل که ریزدم از دیده برکنار حاصل نشد ز نخل محبت ثمره را سر بر نگیرم از درت ار فی المثل بسر ریزند سنگ طعنه ز هربام و در مرا گم گشت دل بظلمت زلفش خدایرا کو خضر رهروی که شود راهبر مرا دست طلب نمیکشم از پای بوس تو خواهد اگر بکوی تو فرسود سر مرا نیر تبریزی : غزلیات : شمارهٔ ۱۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/84391