شبی پرسیدم از خلوت نشینی حریفی نکته سنج و خرده بینی ز استغنای عشق و کبر مستی بکونین بر فشانده آستینی که احمد گر بود سرّ احد چیست ز میمش در میان فرق مبینی قدح لبریز کرد از بادۀ ناب ز خویشم برد با یک ساتکینی در آنمستی بگوشم هاتف غیب ز خواجه خواند شعر دل نشینی که ای صوفی شراب انگه شود صاف که در شیشه بماند اربعینی نیر تبریزی : غزلیات : شمارهٔ ۱۴۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/84518