ای خاک درت سجده گه جمله جبین ها
زنار دو گیسوی تو سرفتنه ی دین ها
عشاق تو را طاقت جور و ستمت نیست
گشتند همه خاک درت بگذر از اینها
با عاشق خود جور و جفا کمتر از این کن
زیرا که ز خوبان نبود خوب، چنین ها
بر تربت عشاق گذر کن که برآیند
جانها به تماشای تو از زیر زمین ها
فریاد ز ترکان دو چشمت که دمادم
بر خلق کشانید ز هر گوشه کمین ها
گفتی کشمت شاهدی یا با غم و یا درد
خود نیست مرا هیچ شک و شبهه درین ها
ابراهیم شاهدی دده مغلوی : دیوان فارسی : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۱۲
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/85037