خوشا دلی که به مهر وی و نشانه ی اوست
خوشا سری که سرانجامش آستانه ی اوست
به کشتنم ز چه رو دم به دم بهانه کند
چو کشتنم به حقیقت در آن بهانه ی اوست
تو را چه زانکه دل از درد و داغ او پرشد
چو درد و داغ هم از او و خانه خانه ی اوست
چو لاله داغ وی از دل برون نخواهم کرد
که سر ز خاک چو بر دارم آن نشانه ی اوست
مشام روح باشعار شاهدی تر ساز
که آب روی سخن نظم عاشقانه ی اوست
ابراهیم شاهدی دده مغلوی : دیوان فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۲۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/85045