بسم نبود که زلفت به قصد دین برخاست
سپاه خط تو هم ناگه از کمین برخاست
ز بس که موی میان تو در خیال من است
چو نال شد تن از او ناله ی حزین برخاست
به اعتدال قد دلربای تو نرسید
اگر چه سرو به صد سال از زمین برخاست
چو گرد ماه ز مشکین کلاله لاله نمود
بنفشه ی ترش از برگ یاسمین برخاست
ز رشک قد تو رضوان بسوخت طوبی را
چو دید سرو قد تو از زمین برخاست
چو دید بر قد دلبر قبای شاهی را
ز جان شاهدی آواز آفرین برخاست
ابراهیم شاهدی دده مغلوی : دیوان فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۲۳
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/85048