قدم به پرسش من رنجه کن به رسم عیادت که جان نثار قدومت کنم ز روی ارادت نهاده‌ام سر تسلیم بر ارادت محبوب که بنده را نبود رسم و راه غیر عبادت دلا بکوش که خود را کنی نشانه ی تیرش که این بود به حقیقت نشان گلیم سعادت به سوزش دل و خون جگر گواه چه حاجت سرشک سرخ و رخ زرد بس بود به شهادت به خون وصل تو آمد چو شاهدی به گدایی به بوسه ای بنوازش که این بس است زیادت ابراهیم شاهدی دده مغلوی : دیوان فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۲۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/85049