عمر در صبر شد و وعدۀ دیدار همان سوخت دل در غم و با داغ گرفتار همان کار من نیست بجز عشق بتان ورزیدن شدم اندر سر این کار و مرا کار همان جز خیالت نبود مونس و غمخوار دلم نیست غم چون بودم مونس غمخوار همان گل به زیر قدم هر خس و خار شب و روز بلبل دل شده در حسرت او زار همان یار فارغ دل و آسوده آن پسته ناز شاهدی واله و با دیده بیدار همان ابراهیم شاهدی دده مغلوی : دیوان فارسی : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/85134