بگو به یار که کاشانه که می پرسی
منم خراب تو ویرانه که می پرسی
حدیث زلف تو امشب حکایتی است دراز
تو خابناک ز افسانه که می پرسی
منم که خلوت دل کردم از غم آبادت
تو از غم که و غمخوانه که می پرسی
ز جام عشق تو خلق جهان همه مستند
تو از تواضع مستانه که می پرسی
گدای کوی تو شد شاهدی و شاهی یافت
بگو دگر در شاهانه که می پرسی
ابراهیم شاهدی دده مغلوی : دیوان فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/85152