همچو پیغامبر ز گفتن وز نثار توبه آرم روز من هفتاد بار لیک آن مستی شود توبه‌شکن منسی است این مستی تن جامه کن حکمت اظهار تاریخ دراز مستی‌یی انداخت در دانای راز راز پنهان با چنین طبل و علم آب جوشان گشته از جف القلم رحمت بی‌حد روانه هر زمان خفته‌اید از درک آن ای مردمان جامهٔ خفته خورد از جوی آب خفته اندر خواب جویای سراب می‌دود کآن جای بوی آب هست زین تفکر راه را بر خویش بست زان که آن جا گفت زین جا دور شد بر خیالی از حقی مهجور شد دوربینانند و بس خفته ‌روان رحمتی آریدشان ای ره‌روان من ندیدم تشنگی خواب آورد خواب آرد تشنگی بی‌خرد خود خرد آن است کو از حق چرید نه خرد کآن را عطارد آورید مولوی : مثنوی معنوی : دفتر چهارم : بخش ۱۲۶ - تفسیر این حدیث کی ائنی لاستغفر الله فی کل یوم سبعین مرة گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8533