ای از آن طرّه سرافکنده خانه عالمی برافکنده وی بدان چشم و غمزه خونریز عالمی را ز پا در افکنده آه از آن قامت بلند که هست سرو در پهلویش سرافکنده ای ز شعر سیاه مشکین بوی بر رخ ماه معجر افکنده بر قمر شام پر ز چین بسته بر سمن دام عنبر افکنده چشم من ساغر است و ساقی شوق اشک چون می به ساغر افکنده دل من مجمر است و خادم عشق عود غم را به مجمر افکنده حدّ حسنت ز وهم بیرون است مرغ دل در طلب پر افکنده بحر گشته ست نام چشم جلال در جهان بس که گوهر افکنده جلال عضد : دیوان اشعار : غزلیّات : شمارهٔ ۲۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/85572