ای خدای بی‌نظیر ایثار کن گوش را چون حلقه دادی زین سخن گوش ما گیر و بدان مجلس کشان کز رحیقت می‌خورند آن سرخوشان چون به ما بویی رسانیدی ازین سرمبند آن مشک را ای رب دین از تو نوشند ار ذکورند ار اناث بی‌دریغی در عطا یا مستغاث ای دعا ناگفته از تو مستجاب داده دل را هر دمی صد فتح باب چند حرفی نقش کردی از رقوم سنگها از عشق آن شد همچو موم نون ابرو صاد چشم و جیم گوش بر نوشتی فتنهٔ صد عقل و هوش زان حروفت شد خرد باریک‌ریس نسخ می‌کن ای ادیب خوش‌نویس در خور هر فکر بسته بر عدم دم به دم نقش خیالی خوش رقم حرف‌های طرفه بر لوح خیال بر نوشته چشم و عارض خد و خال برعدم باشم نه بر موجود مست زانک معشوق عدم وافی‌تر است عقل را خط خوان آن اشکال کرد تا دهد تدبیرها را زان نورد مولوی : مثنوی معنوی : دفتر پنجم : بخش ۱۵ - مناجات گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8561