زین بفرموده‌ست آن آگه رسول که هر آن که مرد و کرد از تن نزول نبود او را حسرت نقلان و موت لیک باشد حسرت تقصیر و فوت هر که میرد خود تمنی باشدش که بدی زین پیش نقل مقصدش گر بود بد تا بدی کمتر بدی ور تقی تا خانه زوتر آمدی گوید آن بد بی‌خبر می‌بوده‌ام دم به دم من پرده می‌افزوده‌ام گر ازین زوتر مرا معبر بدی این حجاب و پرده‌ام کمتر بدی از حریصی کم دران روی قنوع وز تکبر کم دران چهره‌ی خشوع هم‌چنین از بخل کم در روی جود وز بلیسی چهرهٔ خوب سجود بر مکن آن پر خلد آرای را بر مکن آن پر ره‌پیمای را چون شنید این پند در وی بنگریست بعد از آن در نوحه آمد می‌گریست نوحه و گریه ی دراز دردمند هر که آن جا بود بر گریه‌ش فکند وان که می‌پرسید پر کندن ز چیست؟ بی‌جوابی شد پشیمان می‌گریست کز فضولی من چرا پرسیدمش؟ او ز غم پر بود شورانیدمش می‌چکید از چشم تر بر خاک آب اندر آن هر قطره مدرج صد جواب گریهٔ با صدق بر جان‌ها زند تا که چرخ و عرش را گریان کند عقل و دل‌ها بی‌گمانی عرشی‌اند در حجاب از نور عرشی می‌زی اند مولوی : مثنوی معنوی : دفتر پنجم : بخش ۳۰ - در تفسیر قول رسول علیه‌السلام ما مات من مات الا و تمنی ان یموت قبل ما مات ان کان برا لیکون الی وصول البر اعجل و ان کان فاجرا لیقل فجوره گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8576