عشق آمد و مرا ز الم می‌کند خلاص شوق غم توام ز ستم می‌کند خلاص شور جنونت ار برسد یک‌ جهت مرا از ورطه وجود و عدم می‌کند خلاص یاری کند اگر مژه در راه کوی دوست ما را ز دست نقش قدم می‌کند خلاص یک جلوه تو ای مه من بت‌پرست را یک‌بارگی ز قید صنم می‌کند خلاص وصلت دچار گر شود ای دل‌ربا مرا از جستجوی دیر و حرم می‌کند خلاص ما را دل از نظاره گل‌های داغ تو از آرزوی باغ ارم می‌کند خلاص قصاب اگر نقاب گشاید ز رخ نگار دست مرا ز دامن غم می‌کند خلاص قصاب کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۸۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/85912