در عشق عاقبت به بلا مبتلا شدیم تا پایبند آن سر زلف دوتا شدیم تا آمدیم بر سر سودای دوستی دادیم نقد دل به تو و مبتلا شدیم بیگانگی ز مردم عالم ضرر نداشت از خود برآمدیم و به خلق آشنا شدیم گیریم تا ز سفره افلاک توشه‌ای چون دانه خرد در دل این آسیا شدیم دادیم صبر و هوش و گرفتیم داغ هجر تا همنشین به آن صنم بی‌وفا شدیم از ما کنند خلق تماشای عالمی در عشق همچو آینه گیتی‌نما شدیم بردیم ره به عیش و گرفتیم کام دل قصاب چون‌که ما و تو بی‌مدعا شدیم قصاب کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۳۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/85958