عالما علم ز دل‌ها نه تو داری و نه من خبر از شورش دنیا نه تو داری و نه من نشئه هست در این بزم نهان در هر دل علم از این باده و مینا نه تو داری و نه من در سری نیست در این دهر که سودایی نیست خبری ز آن سر و سودا نه تو داری و نه من ای دل از پیچ و خم زلف بتان دست بدار ره در این سلسله اصلاً نه تو داری و نه من به خیال قدش ای ماه چه سرگردانی راه در عالم بالا نه تو داری و نه من آنچه امروز بر آن ما و تو داریم نزاع باخبر باش که فردا نه تو داری و نه من هست قصاب جهانی که تماشا دارد حیف کاین دیده بینا نه تو داری و نه من قصاب کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۷۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/85994