هرگز به کام دل ننشستیم رو‌به‌روی یک لحظه با وصال تو ای ترک تند خوی خضر آن‌قدر که داشت غم آب زندگی داریم ما به شربت تیغ تو آرزوی بر چشم من خرام و زمانی قرار گیر تا سروت آبخور شود از این کنار جوی چون طفل کند فهم ز تکرار درس عشق دائم فتاده پیش توام گریه در گلوی با تیغ کینه چون رسد آن شوخ از غضب قصاب جان فدا کن و از وی متاب روی قصاب کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۰۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86023