صهبای خم تو خرابم کرد سودای غم تو کبابم کرد زد آتش عشق چنان شرری در من، که سرا پا آبم کرد دریای غمت متلاطم شد چندان که به مثل حبابم کرد آن غمزه ز تاب و توانم برد وان طره بپیچش و تابم کرد وان غمزۀ مست به شیرینی آسوده ز شور شرابم کرد مخموری نرگس بیدارش از نشئه ی خویش به خوابم کرد رمزی ز اشارۀ ابرویش عارف بخطا و صوابم کرد من مفتقرم لیک از کرمش گنجینۀ دُرّ خوشابم کرد غروی اصفهانی : دیوان کمپانی : غزلیات : شمارهٔ ۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86203