افسوس که گوهر نفس نفیس از کف دادی بمتاع خسیس از یوسف عشق گذشته به هیچ با گرگ هوی همراز و انیس بستی ز بساط سلیمان چشم با دیو طبیعت گشته جلیس دردی که تر است دوا نکند صد جالینوس و ارسطالیس از بحث و نظر سودی نبری هرچند کنی عمری تدریس با صدق و صفا پیوند بکن زن تیشه به بیخ و بن تلبیس از مفتقر این رقم کافی بر لوح دل صافی بنویس غروی اصفهانی : دیوان کمپانی : غزلیات : شمارهٔ ۱۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86213