ای داغ تو لالۀ باغ دلم
وی سوز تو نور چراغ دلم
ای ترا ز لطف تو گلشن جان
وی تازه ز قهر تو داغ دلم
سرگشتۀ کوی تو شد دل من
هرگز نروی بسراغ دلم
امید که هیچ مباد تهی
از بادۀ شوق ایاغ دلم
حقا که فراق تن و جانم
خوشتر باشد ز فراغ دلم
این نامۀ شوق از مفتقر است
یعنی که رسول بلاغ دلم
غروی اصفهانی : دیوان کمپانی : غزلیات : شمارهٔ ۲۳
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/86221