رسوای زمانه «زبانم» کرد فاش این همه راز نهانم کرد با این همه نتوانم گفت عشق تو چنین و چنانم کرد گیرم که زبان بندم از عشق با اشک روان چه توانم کرد آهم چه زبانه کشد بکند بالاتر از آنچه زبانم کرد رخسارۀ زرد گواه دلست کاتش گل سرخ بجانم کرد سودای تو در بازار جهان آسوده ز سود و زیانم کرد شوری بسرم شیرین دهنی افکند، و شکر بدهانم کرد من مفتقر پیرم از غم عشق تو دوباره جوانم کرد غروی اصفهانی : دیوان کمپانی : غزلیات : شمارهٔ ۲۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86222