ز شور عشق تو گر ز عندلیبان شدم ولی گرفتار بیداد رقیبان شدم پس از زمانی مدید جامۀ تقوی درید زبسکه با بخت خویش دست و گریبان شدم چه صبح روشن اگر شهرۀ شهرم ولی ز طالع تیره چون بخت غریبان شدم اگر نزد دانۀ خال تو راه خیال ولی بدام قریب دلفریبان شدم در آرزوی تو عمر به بی نصیبی گذشت نصیبم آن شد که من ز بی نصیبان شدم علاج درد من از طبیب حاذق مپرس که من بدین حالت از دست طبیبان شدم برای لیلی طلب، شیوۀ مجنون خوش است چرا که سرگشتۀ وضع لبیبان شدم ادب توقع مکن مفتقر از عاشقان که من گرفتار سالوس ادیبان شدم غروی اصفهانی : دیوان کمپانی : غزلیات : شمارهٔ ۹۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86289