شیخ نورانی ز ره آگه کند با سخن هم نور را همره کند جهد کن تا مست و نورانی شوی تا حدیثت را شود نورش روی هر چه در دوشاب جوشیده شود در عقیده طعم دوشابش بود از جزر وز سیب و به وز گردکان لذت دوشاب یابی تو از آن علم اندر نور چون فرغرده شد پس ز علمت نور یابد قوم لد هر چه گویی باشد آن هم نورناک کاسمان هرگز نبارد غیر پاک آسمان شو ابر شو باران ببار ناودان بارش کند نبود به کار آب اندر ناودان عاریتی‌ست آب اندر ابر و دریا فطرتی‌ست فکر و اندیشه‌ست مثل ناودان وحی و مکشوف است ابر و آسمان آب باران باغ صد رنگ آورد ناودان همسایه در جنگ آورد خر دو سه حمله به روبه بحث کرد چون مقلد بد فریب او بخورد طنطنه ی ادراک بینایی نداشت دمدمه ی روبه برو سکته گماشت حرص خوردن آن چنان کردش ذلیل که زبونش گشت با پانصد دلیل مولوی : مثنوی معنوی : دفتر پنجم : بخش ۱۰۴ - فرق میان دعوت شیخ کامل واصل و میان سخن ناقصان فاضل فضل تحصیلی بر بسته گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8650