مرا چو کعبه ی دولت حریم خانه ی اوست به راستان که سر من بر آستانه ی اوست اگر چه محض گناهم امیدواری من به فیض شامل الطاف بی کرانه ی اوست هزار طایر قدسی به اختیار چو من اسیر طره ی خال چو دام و دانه ی اوست اگر چه نیست یکی ذره بی نشان رخش هنوز دیده ی ما طالب نشانه ی اوست به روز حشر نیاید به خویشتن آری کسی که مست و خراب از می شبانه ی اوست کجاست مطرب ما تا نوای ساز کند که رقص حالت عشاق از ترانه ی اوست مسیح خسته دلان گوئیا نمیسازد که خسته همچو من زار از زمانه ی اوست اگر به کلبه ی احزان ما نهد تشریف سزد که خانه ی این بنده، بنده خانه ی اوست بیا که طبع حسین از پی نثار آورد از آن جواهر غیبی که در خزانه ی اوست حسین خوارزمی : دیوان اشعار : غزلیات، قصاید و قطعات : شمارهٔ ۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86655