دلم هوای چنان سرو نازنین دارد که مشگ سوده بر اطراف یاسمین دارد ز مهر زهره جبینی شدم ستاره فشان که داغ بندگیش ماه بر جبین دارد هزار عاقل فرزانه گشت دیوانه از آن دو سلسله کز زلف عنبرین دارد کمان گرفت و کمین کرد چشم شوخش باز هزار فتنه و آشوب در کمین دارد ز همنشینی جانان تمتعی یابد کسی که دولت و اقبال همنشین دارد زهی حبیب که از بهر وحی آیت عشق ز جبرئیل نهانی دگر امین دارد بگفت عاقبت از عشق کشته خواهی شد حسین خود ز جهان آرزو همین دارد حسین خوارزمی : دیوان اشعار : غزلیات، قصاید و قطعات : شمارهٔ ۷۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86681