نگار سرو قد گلعذار من آمد قرار جان و دل بیقرار من آمد مرا ز طعنه ی خلق و ز جور دور فلک چه غم کنون که بت غمگسار من آمد مهی که از بر من رفته بود چندی وقت ز سیر چرخ کنون بر کنار من آمد سزد که بیش ننالم ز ریش نیش جفا کنون که مرهم جان فکار من آمد چه احتیاج مرا بعد از این به سرو و چمن کنون که سرو قد گلعذار من آمد هزار شکر که بار دگر بر غم حسود مراد خاطر امیدوار من آمد رسید یار و حسین شکسته میگوید چه غم ز دشمنم اکنون که یار من آمد حسین خوارزمی : دیوان اشعار : غزلیات، قصاید و قطعات : شمارهٔ ۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86689