در کشتنم ار بود رضایش کردم سر خویشتن فدایش گر خون من شکسته ریزد حاشا که بنالم از جفایش نادیده رخش چو مردم چشم کردیم درون دیده جایش از ناله شدند راست چون نال عشاق حزین بی نوایش چون رخ بگشاد بسته دل شد در چین دو زلف مشکسایش در شیوه ی دلبریست یکتا گیسوی معنبر دوتایش سرگشته به هر دیار گشته خورشید چو ذره از هوایش از شاهی دهر عار دارد آن کو چو حسین شد گدایش حسین خوارزمی : دیوان اشعار : غزلیات، قصاید و قطعات : شمارهٔ ۱۲۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86728