وقت آنست که ما جانب میخانه شویم چون پری ساقی ما شد همه دیوانه شویم جرعه ای چون بچشیدیم ز میخانه ی عشق عهد و پیمان شکنیم از پی پیمانه شویم آشنای حرم عشق چو گشتیم کنون خویش را ترک کنیم از همه بیگانه شویم مجلس ما چو ز شمع رخ او روشن شد بال و پر سوخته از عشق چو پروانه شویم ما که از جام تجلی جمالش مستیم حاش لله که دگر عاقل و فرزانه شویم کنج ویران چو بود مخزن گنج شاهی از پی گنج حقایق همه ویرانه شویم قطره هاییم جدا گشته ز بحر احدی غوطه در بحر خوریم و همه دردانه شویم همچو آیینه ی صافی همه یک رو باشیم چند دو روی و دو سر همچو سر شانه شویم حبذا شادی و آن حال که ما همچو حسین بیخود و مست از آن غمزه ی مستانه شویم حسین خوارزمی : دیوان اشعار : غزلیات، قصاید و قطعات : شمارهٔ ۱۴۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86751