ای در اقلیم معانی زده کوس شاهی بنده امر و مطیع تو ز مه تا ماهی هر که خاک ره تو تاج سر خود نکند پیش ارباب معانی بود از بی راهی هست افکار تو مشاطه ابکار غیوب که ز اسرار سراپرده غیب آگاهی خلق دنیا چو طفیلند و توئی حاصل کون اهل معنی همه خیلند و تو شاهنشاهی درع حکمت چو بپوشی و درآئی در صف شیر در بیشه معنی کندت روباهی آنقدر هست قبول تو در آن در که رسد هر دم از حکم قضا آنچه تو در میخواهی از همه فضل و عنایات الهی نه بس است این سعادت که تو شایسته آن درگاهی گر بدامان وصالت نرسد نیست عجب دست امید حسین از جهة کوتاهی حسین خوارزمی : دیوان اشعار : غزلیات، قصاید و قطعات : شمارهٔ ۲۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86862