خرم از درد توام، زان رو که درمانم تویی رفتی از چشمم ولی، پیوسته در جانم تویی آشکارا درد دل پیش تو گفتن روی نیست زانکه من پروانه ام، شمع شبستانم تویی بی گل رویت اگر چون ابر گریم عیب نیست من چو یعقوب حزینم، ماه کنعانم تویی با لب میگون و چشم پرخمار خویشتن آنکه هردم می کند سرمست و حیرانم تویی جان من هنگام خاموشی چو جانی در دلم وقت ناله چون نفس همراه افغانم تویی در پس هر پرده آنکو فتنه ها انگیختی گرچه پنهان می کنی، پیدا و پنهانم تویی خواه چون چنگم نواز و خواه چون عودم بسوز من غلام بنده ی فرمان شاهم، شاه و سلطانم تویی تا حیات تازه از عشق تو یابم چون حسین جان فدایت می کنم، ای آنکه جانانم تویی حسین خوارزمی : دیوان اشعار : غزلیات، قصاید و قطعات : شمارهٔ ۲۶۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/86871