اسمش میرزا امام قلی. برادر خلیل خان است که شهر خلیل آباد را بنا نهاده بود. بالاخره به طریقهٔ فقر درآمده. صاحب حال بود. این چند بیت از ایشان است: ای غم دوست چسان با توتوان برد به سر که نه در حوصله گنجی و نه ازیاد روی رباعی با نفس جهاد کن شجاعت این است بر خویش امیر شو امارت این است انگشت به حرف عیب مردم مگذار مفتاحِ خزاین سعادت این است وله وحشت گره از خاطر خود وانکنی تا دیده به روی دوست بینا نکنی آن روز قبول درگهِ دوست شوی کز رد و قبول خلق پروا نکنی رضاقلی خان هدایت : تذکرهٔ ریاض العارفین : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین : بخش ۱۶۲ - وحشت بختیاری گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/88271