ای بسا مخلص که نالد در دعا تا رود دود خلوصش بر سما تا رود بالای این سقف برین بوی مجمر از انین المذنبین پس ملایک با خدا نالند زار کی مجیب هر دعا وی مستجار بنده مؤمن تضرع می‌کند او نمی‌داند به جز تو مستند تو عطا بیگانگان را می‌دهی از تو دارد آرزو هر مشتهی حق بفرماید که نز خواری اوست عین تاخیر عطا یاری اوست حاجت آوردش ز غفلت سوی من آن کشیدش مو کشان در کوی من گربر آرم حاجتش او وارود هم در آن بازیچه مستغرق شود گرچه می‌نالد به جان یا مستجار دل شکسته سینه‌خسته گو بزار خوش همی‌آید مرا آواز او وان خدایا گفتن و آن راز او وان که اندر لابه و در ماجرا می‌فریباند به هر نوعی مرا طوطیان و بلبلان را از پسند از خوش آوازی قفص در می‌کنند زاغ را و جغد را اندر قفص کی کنند؟ این خود نیامد در قصص پیش شاهد باز چون آید دو تن آن یکی کمپیر و دیگر خوش‌ذقن هر دو نان خواهند او زوتر فطیر آرد و کمپیر را گوید که گیر وان دگر را که خوشستش قد و خد کی دهد نان؟ بل به تاخیر افکند گویدش بنشین زمانی بی‌گزند که به خانه نان تازه می‌پزند چون رسد آن نان گرمش بعد کد گویدش بنشین که حلوا می‌رسد هم بدین فن داردارش می‌کند وز ره پنهان شکارش می‌کند که مرا کاری‌ست با تو یک زمان منتظر می‌باش ای خوب جهان بی‌مرادی مومنان از نیک و بد تو یقین می‌دان که بهر این بود مولوی : مثنوی معنوی : دفتر ششم : بخش ۱۱۹ - سبب تاخیر اجابت دعای ممن گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8843