آنچه عشقه بر شجره می‌پیچد تا او را از بیخ برمی‌آرد و ندادت او را در خود می‌آرد نه از عداوتست و نه از محبت، خود خاصیت او آنست که با هر شجرۀ که دست در مکر آرد او را از بیخ برآورد همچنین عشقۀ عشق بر شجرۀ نهاد روح عاشق از آن می‌پیچد تا او را از بیخ هستی برآرد و لطافت او را در خود درآرد زیرا که خاصیت او آنست که با هر که در آمیزد خون او بریزد او را با کس عداوت نیست و محبت هم نه، هر اثر که ظاهر کند بخاصیت وجود کند نه باختیار و آنکه عاشق را در عشق اختیار نمی‌ماند سرّاین معنی است. در عشق چو اختیار یاری نبود بی عشق ز اختیار یاری نبود در بارگه مراد معشوقۀ ما جز عشق باختیار کاری نبود عین‌القضات همدانی : لوایح : فصل ۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/88497