علم تا بساحل عشق بیش نرسد او را در لجّۀ این بحر کاری نیست زیرا که وی راه برست اگرچه باقوت بود تا بساحل بیش نبود مثقلۀ طلب بر پای وقت استوار کردن و خود را نگونسار کردن و در لجۀ بحر خونخوارانداختن تا در ثمین وصال برآرد تا روزگار بر خود بسر آرد کاری دیگرست: یا تاج وصال دوست بر سر بنهم یا در سر جست و جوی او سر بنهم عین‌القضات همدانی : لوایح : فصل ۲۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/88501