زین سبب پیغامبر با اجتهاد نام خود وان علی مولا نهاد گفت هر کو را منم مولا و دوست ابن عم من علی مولای اوست کیست مولا؟ آن که آزادت کند بند رقیت ز پایت برکند چون به آزادی نبوت هادی است مؤمنان را زانبیا آزادی است ای گروه مؤمنان شادی کنید همچو سرو و سوسن آزادی کنید لیک می‌گویید هر دم شکر آب بی‌زبان چون گلستان خوش‌خضاب بی‌زبان گویند سرو و سبزه‌زار شکر آب و شکر عدل نوبهار حله‌ها پوشیده و دامن‌کشان مست و رقاص و خوش و عنبرفشان جزو جزو آبستن از شاه بهار جسمشان چون درج پر در ثمار مریمان بی شوی آبست از مسیح خامشان بی لاف و گفتاری فصیح ماه ما بی‌نطق خوش بر تافته‌ست هر زبان نطق از فر ما یافته‌ست نطق عیسی از فر مریم بود نطق آدم پرتو آن دم بود تا زیادت گردد از شکرای ثقات پس نبات دیگراست اندر نبات عکس آن این جاست ذل من قنع اندرین طور است عز من طمع در جوال نفس خود چندین مرو از خریداران خود غافل مشو مولوی : مثنوی معنوی : دفتر ششم : بخش ۱۲۹ - در تفسیر این خبر کی مصطفی صلوات‌الله علیه فرمود من کنت مولاه فعلی مولاه تا منافقان طعنه زدند کی بس نبودش کی ما مطیعی و چاکری نمودیم او را چاکری کودکی خلم آلودمان هم می‌فرماید الی آخره گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8853