طلحة بن یوسف العطار گفت که مدتی پیش شیخ ابوسعید بودم، چون بازمی‌گشتم مرا گفت: چون به بغداد شوی و ترا گویند کی چندین گاه کرادیدی و چه فایده گرفتی چه خواهی گفت؟ رویی وریشی دیدم؟ گفتم تا شیخ چه فرماید. شیخ گفت هرکه تازی داند این بیت بر وی خوان: قالواخراسان اخرجت رشأ لیس له فی جماله فقلت لاتنکروامحاسنه فمطلع الشمس من وهرکه تازی نداند این بیت برو خوان: سبزی بهشت و نوبهار از تو برند آنی که بخلد یادگار از تو برند در چینستان نقش و نگار از تو برند ایران همه فال روزگار از تو برند محمد بن منور : اسرار التوحید : باب دوم - در وسط حالت شیخ : فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته : حکایت شمارهٔ ۸۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/88944