در آن وقت کی شیخ ما قدس اللّه روحه به نشابور بود درویشی فرا پیش شیخ آمد پای افزار پوشیده و گفت بمیهنه می‌شوم خدمتی هست؟ شیخ گفت تا فرزندان را چیزی نویسم، بنوشت: بسم اللّه الرحمن الرحیم. هیچ صورتگر بصد سال ازبدایع وز آن نداند کرد و نتواند کی یک باران کند روی تازه و پیشانی بکار گشاده و ز میهمان چاره نی والسلام. محمد بن منور : اسرار التوحید : باب دوم - در وسط حالت شیخ : فصل سوم : نامه‌ها : شمارهٔ ۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/89162