رقیمه کریمه بود، یا قصیده فریده، یا کاروان شکر از مصر بتبریز آمد، حاشا و کلا؛ با کاروان مصری چندین شکر نباشد. به سر تو که توانگر شود از مشک و شکر هر که را با سر کلک تو سر و کار بود مثل بنده که بالفعل، شکر اینجا به، من و مشک بخروار بود. نمیدانم از مدح عرض کنم یا مادح یا ممدوح؟ اما جناب مادح طیب الله فاه و جعلنی الله فداه معجز روزگار است و کمال قدرت آفریدگار: چنانش آفریده که خود خواسته به فرش جهان را بیاراسته اختر از چرخ بزیر آرد و پا شد بورق گوهر از کلک بسلک آرد و ریزد بکنار و کان تحت لسانه هاروت ینفث سحرا، و کان حشو بیانه ذهبا و عطرا. اما مدح نعم ما قال الحجازی: خط کاجنحه الوایس اغتدی لحسوده کبراثن آلاساد معنی تسلسل کالعقود و انه رمل مثمن را از حمل مسمن خوشگوارتر فرموده بودند، بحری سالم و وافی، مصون از لغزش های زحاقی، صحیح الارکان، سلیم الاجزاء، تام الضرب و العروض، متوافق الصدور و الابتداء. لذوی العقود سلاسل الاقیاد عاجزم از صفات آن عاجز مگر یک دلیری کنم قرینه شرک. قل لو اجتمعت الجن و الانس. آمدیم بر ممدوح، کانی بالاقرع والناس مجتمعون حوله و مستمعون قوله و هو ایده الله فی الدارین یضحک و یمیل و یقصیر و یستطیل امان است، بعد از این گمان این مرد را نمی تواند کشید. والسلام قائم مقام فراهانی : منشآت : نامه‌های فارسی : شمارهٔ ۲۷ - معلوم نیست به کی نبشته گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/89917