ضعف طالع برده از من قوت تدبیر را بر نتابد از خرابی خانه ام تعمیر را گر چنین شاداب از خون شهیدان می شود آب پیکان سبز خواهد کرد چو تیر را کی دگر از خانه ی چشمم قدم بیرون نهی زآستانت بردم آنجا خاک دامن گیر را ما زقید او نمی خواهیم پا بیرون نهیم و رنه در بازست دایم خانه ی زنجیر را هر نفس بی اختیار از سینه می آید به لب ناله ی گرمی که آتش می زند تأثیر را چشم مستت شوخی و بی باکی از حد می برد گرچه می بیند به فرق خویشتن شمشیر را انتظار ساغر از ساقی مکش دیگر، کلیم فکر خود کن کس نمی ریزد به خاک اکسیر را کلیم کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/90080