تا پیش پای بیند دور از تو دیده ی ما نزدیک کرده ره را پشت خمیده ی ما از سیل گریه ی ما آفت زبس که دیده است ناید به روی ما باز رنگ پریده ی ما زآسایشی که دارد رفته بخواب راحت در دامن قناعت پای کشیده ی ما پیوند آشنائی از نیک و بد بریدیم نه گل نه خار گیرد دامان چیده ی ما دارد زاشک و مژگان آب روان و سبزه از دل اگر به تنگی، بنشین به دیده ی ما تا در زمین رسیده باران شرار گردد در مزرع امید آفت رسیده ی ما دارد به سیر گیتی همچون سخن رفیقی دلگیر از سفر نیست نام دو دیده ی ما زلف به پا فتاده، تأثیر آن همین است کافتد کلیم در پا جیب دریده ی ما کلیم کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/90095