گر بقسمت قانعی بیش و کم دنیا یکیست تشنه چون یک جرعه خواهد کوزه و دریا یکیست حرص گر دهقان نباشد کشت را شبنم بسست خوشه و خرمن به پیش چشم استغنا یکیست کج نظر سود و زیان را امتیازی داده است هر چه را احول دو می بیند بر بینا یکیست ناامیدی دستگاه عیش می سازد فراخ گر ببندی دیده کنج خانه و صحرا یکیست غم نه پیوندی بدل دارد کزو بتوان برید گر باصل کار بینی شیشه و خارا یکیست ما که از افتادگی فیروز جنگ افتاده ایم از که اندیشیم چون فتح و شکست ما یکیست عزت و خواری که پشت و روی کار عالمست نزد رندی کو ندارد کار با دنیا یکیست در قفس بالا و پائینی نمی باشد کلیم آستان و مسند دنیا بر دانا یکیست کلیم کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/90152