جلوه ی پیچ و خم از موی کمر خواهد رفت تاب این رشته ی باریک به در خواهد رفت دل زسودای سر زلف تو خواهد واسوخت از سر مجمرم این دود به در خواهد رفت یک جهان بار شکایت زجهان خواهد بست هر که از کشور هستی به سفر خواهد رفت خار هم در قدم رهروان در سفرست گل سپر گر نشود تا به جگر خواهد رفت سفر ملک فنا ای دل اگر خواهی کرد وقت شد قافله ی شمع سحر خواهد رفت گر چنین شعله کشد کینه ی یاران وطن چون شرر در سفرم عمر به سر خواهد رفت به کمال ار برسد رابطه ی راز و نیاز دود شمع از سر پروانه به در خواهد رفت چرخ با صاف دلان بس که بهانه طلبست رشته گر پاره شود آب گهر خواهد رفت گوش بر گریه ام افکن که سخن از تف دل آب خواهد شد و از دیده ی تر خواهد رفت گر به شمشیر دهد تاب تف خون کلیم جوهر از تیغ برون همچو شرر خواهد رفت کلیم کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/90164